عنوان کتاب [طراحی شهری]
📝به قلم الکس کریگر و ویلیام ساندرز
[اساتید گروه شهرسازی دانشگاه هاروارد]
ترجمه و افزوده ها:
_دکتر سینا رزاقی اصل
[استادیار گروه شهرسازی دانشگاه شهید رجائی تهران]
_دکتر کسری کتاب اللهی
[دانشجوی مقطع دکتری شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز]
پیشگفتار:
_دکتر مرتضی میرغلامی
[دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز]
چاپ زمستان ۱۳۹۹
انتشارات دانشیاران ایران
شناسنامه کتاب در سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران
متن قسمتی از کتاب:
طراحـی شـهری
تدوین: دکتر اَلکس کریگر
دکتر ویلیام ساندرز
اَساتید گروه طراحی شهری دانشگاه هاروارد
ترجمه:
دکتر سینا رزاقیاصل
استادیار گروه شهرسازی دانشگاه تربیت دبیر شهید رجائی
دکتر کسـری کتاباللهی
دانشجوی مقطع دکتری شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
با پیشگفتار دکتر مرتضی میرغلامی
دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
فهرست مطالب
پیشگفتار، مرتضی میرغلامی.. الف
دیباچة مترجمها: ج
مقدمه: چارچوبِ شهریِ ذهن، اَلکس کریگر. 8
بخش اول: سرآغاز درک طراحی شهری.. 19
خلاصة اولین همایش طراحی شهری.. 20
ظهور طراحی شهری در زمان انحلال کنگرة بینالمللی معماری مدرن (سیام)، اِریک مامفورد 35
گریزانی طراحی شهری: مشکل همیشگی تعریف و نقش، ریچارد مارشال. 56
بخش دوم: نظراتی بر نیم قرن عملِ طراحی شهری.. 76
پنجاه سالگی طراحی شهری؛ یک نقطه نظر شخصی، دنیس اِسکات براون. 77
تفکیک و اختلاف نظر به عنوان تهدیدهای شهری: شهر پس از سال 1956، فومیهیکو ماکی.. 104
مسیر گذشته و حال ما: نظریه و عمل طراحی شهرها از سال 1956 به بعد، جاناتان بارنت… 117
بخش سوم: قلمروهای عملِ طراحی شهری.. 126
طراحی شهری کجا و چگونه اتفاق میاُفتد؟، الکس کریگر. 127
تعریف پروژة شهری: ده رویکرد معاصر، یوان باسکتس… 146
فراتر از مراکز، بافتها و فرهنگهای انبوه: طراحی شهری به عنوان تشکل مادرشهری، ریچارد سومر. 150
بخش چهارم: مباحثی در ارتباط با اَحکام و هدف.. 167
پایانِ راه طراحی شهری، مایکل سورکین.. 168
فرزندپروری نادرست، اِمیلی تَلِن.. 197
حقایق موجود: شهرسازی از مَیدرود تا دیچ، مایکل پرووست و وُتر وَنشتیفوت.. 200
بخش پنجم: توسعة نقشها و انضباط مرزها 212
مسیر سوم برای طراحی شهری، کنت گرینبرگ.. 213
طراحی شهری بعد از باتری پارک سیتی: فرصتهایی برای ایجاد تنوع و سرزندگی، تیموتی لاو. 220
56 سال دیگر، چارلز والدهایم. 240
دموکراسی فرمان میگیرد: برنامهریزی جامعهای جدید و چالشهای طراحی شهری، جان کالیسکی.. 249
بخش ششم: چالشهایی برای اَشخاص سرشناس قرن پیشرویِ ما (قرن بیست و یکم) 265
طراحیِ پسا مادرشهر، اِدراورد. دبلیو. سوجا 266
جهانهای شهری پیشبینی نشده: پدیدههای پس از 1956، پیتر جی. رو. 281
نمایه. 342
واژهنامه. 387
دربارة مترجمان. 415
فهرست تصویرها
تصویر 1: Art2Architecture، EDAW، معماران تادائو آندو و او آروپ، باغهای پیکادلی، منچستر، انگلستان. سال 2001. حق تألیف EDAW، عکس از دیکسی کاریلو. 9
تصویر 2: کارتون ریپی که اصالتاً در تاریخ 17 ژوئن سال 2001 منتشر شد. این تصویر با مجوز بیل گریفیت مجدداً چاپ شده است… 17
تصویر 3: هیدئو ساساکی، دهة 1970. برگزیدة شرکت ساساکی، واترتون، ماساچوست… 20
تصویر 4: ریچارد نویترا، 1951، عکس از اِد کلارک، برگزیده تصاویر تایم لایف، تصاویر گتی.. 21
تصویر 5:ژاکلین تایرویت، دهه 1950. از اکیستیکس (سپتامبر، اکتبر، نوامبر و دسامبر سال 1985) 21
تصویر 6: خوزه لویی سرت، 1958. حق تألیف انتشارات کتاب سال هاروارد، برگرفته از بایگانی دانشگاه هاروارد 23
تصویر 7: ادوارد سکلر، دهه 1960. حق تألیف انتشارات کتاب سال هاروارد، برگرفته از بایگانی دانشگاه هاروارد 24
تصویر 8: ویکتور گروئن، 1957. عکس از نینا لین. برگرفته از تصاویر تایم لایف، تصاویر گتی.. 25
تصویر 9: گئورگی کپس، 1951. برگرفته از کتابخانة عمومی بوستون. مرکز چاپ… 26
تصویر 10: گرت اکبو، 1960. برگرفته از دانشگاه کالیفرنیا، بایگانی طراحی زیستمحیطی، برکلی.. 27
تصویر 11: لوئیس مامفورد، دسامبر سال 1957. عکس از بتمن، کوربیس…. 28
تصویر 12: جین جیکوبز، 1963. عکس از باب گومل. برگرفته از تصاویر تایم لایف، تصاویر گتی.. 31
تصویر 13: جرزی سلطان، 1960. برگرفته از اثر نزاع بر سر مدرنیسم، نوشتة آنتونی آلوفسین. عکس از پیتر پاپش…. 32
تصویر 14: اِد بیکن، دهة 1950. از اثر طراحی شهر، نوشتة اِد بیکن. عکس از جیمر دراک… 34
تصویر 15: پل لستر وینر، پل شولتز و خوزه لویی سرت، مدل مرکز جمعی، موتور سیتی در برزیل، 1945. برگرفته از یک دهه معماری معاصر، اثر اس. گیدئون. 40
تصویر 16: طراحی مرسوم سالوادور دالی با جین هالسمن (سمت راست) روی سقف مرکز راکفلر واقع در نیویورک سیتی، 1952. عکس از فیلیپ هالسمن، ماگنوم. 42
تصویر 17: میدان کانستیتوشن، هارتفورد، کانکتیکات، 1960. از مراکزی برای محیطزیست شهری اثر ویکتور گروئن. عکس از پیتر موهیلا.. 48
تصویر 18: برگرفته از آیا شهرهای ما میتوانند زنده بمانند؟، اثر خوزه لویی سرت… 57
تصویر 19: آی. اِم. پای، توسعه مسکن شهر و برج مسکونی، سوسایتی هیل، فیلادلفیا، پنسیلوانیا، 1964. عکس از جورج لیونز، برگرفته از تصاویر تایم لایف…. 68
تصویر 20: اِسکیدمور، اوئینگز و مریل،پروژههای مسکن لیک میدوز و سواحل پریاری، شیکاگو، ایلینویز، مارس سال 1966. عکس از بتمن، کوربیس…. 69
تصویر 21: برنامة اصلی، کمیسیون برنامهریزی شهر استکهلم. استکهلم، سوئد، 1957. برگرفته از رکورد معماری (آوریل، 1957) 71
تصویر 22: میس ون دروهه با لادویگ هیلبرزایمر، لافایت پارک، دیترویت، میشیگان، 1959. عکس از هدریچ-بلسینگ. برگرفته از موزة تاریخ شیکاگو (HB-22688-I) 72
تصویر 23: اوتو اگرز و دنیل هیگینز، با اِروین کلاوان، مرکز گیتوی، پیتسبورگ، پنسیلوانیا، دهة 1990. عکس از ریچار بیکل، کوربیس…. 78
تصویر 24: در بخش بالای شهر، در حدود خیابان 103، محلههای فقیر نشین با سرعتی زیاد به منظور ساخت مسیر برای پروژههای مسکن کم هزینه مانند موارد مشاهده شده در این تصویر، در حال تخریب بودند. منهتن، نیویورک، 1959. عکس و نقل قول از هنری کارتیر، برسون، ماگنوم. 80
تصویر 25: لویت و پسران، سبک مدل مسکن لویتون، فلایر، لویتون، نیویورک، 1957. برگرفته از موزة ایالتی پنسیلوانیا، کمیسیون موزه و تاریخ پنسیلنوانیا 91
تصویر 26: ساختمان موری، روپونگی هیلز، توکیو، ژاپن، 2003. حق تألیف ساختمان موری. برگرفته از ماکی و شرکا 113
تصویر 27: ماکی و شرکا، برنامة مجتمع هیلساید تراس، شیبویا، توکیو، ژاپن، 1992. برگرفته از ماکی و شرکا 115
تصویر 28: حوزه امبارکادرو، سان فرانسیسکو، کالیفرنیا، 1978. آزادراه آمبارکادرو در سال 1991 تخریب شد. عکس از بوریس دراموف، برگرفته از گروه طراحی رم. 118
تصویر 29: گروه طراحی رم، امبارکادرو پرومناد، سان فرانسیسکو، کالیفرنیا، 2000. میدان در مقابل امباکادرو مشکلی را حل کرده است که زمانی به واسطه آزاد راه مرتفع ایجاد شده بود و در همایش طراحی شهری هاروارد ر سال 1956 نیز مورد بحث بود. عکس از کیم استیل.. 119
تصویر 30: پودونگ، شانگهای، چین. برخورد اعصار: آسمانخراشهای متعدد و دوچرخههایی که در حال ناپدید شدن هستند. شانگهای ویژگی بیشتر شهرهای امروزی چین است. برگرفته از اَلکس کریگر. 133
تصویر 31: سازندة اجتماعی، اِحیای روستاهای پارک دووال، برنامة مسکن دولتی امید 6. لویسویل، کنتاکی. 1999. برگرفته از شرکت طراحی شهری، پیتسبورگ… 135
تصویر 32: پارک دووال پیش از احیا، لوئیسویل، کنتاکی، 1994. برگرفته از شرکت طراحی شهری، پیتسبورگ… 135
تصویر 33: نسلهای پیدرپی مسکن، شانگهای، چین. برگرفته از اَلکس کریگر. 137
تصویر 34: فرانک گهری، پارک هزاره. پل پیادهروی، شیکاگو، ایلینویز. زیرساختی برای شادی جنب و جوش، نه به عنوان بهینهسازی حرکت. برگرفته از الکس کریگر. 139
تصویر 35: دیلر و اسکوفیدیو، ساختمان بلور، یوردون، سوئیس، 2000. برگرفته از دیلر، اسکوفیدیو و رنفرو. 149
تصویر 36: شراکت جرد، گیتوی (ریو گرند از نمای شمالی) سالت لیکسیتی، یوتا، 2001. عکس از مایکل مک ری، برگرفته از شراکت جر. 192
تصویر 37: استودیوی سازمان ملل. نیور اورلانز، مدیاتک (تفسیر)، نیو اورلانز، لوئیزیانا، 2005. برگرفته از استودیوی سازمان ملل.. 201
تصویر 38: اندیشکدة شهری، دبیرستان عمودی، کاراکاس، ونزوئلا، 2004. برگرفته از اندیشکدة شهری.. 206
تصویر 39: شراکت گری، اِل. اِل. پی، میس بروکلین، برنامهها و مدلهای معماری آتلانتیک یارد، 2006. برگرفته از FOGA.. 221
تصویر 40: شرکت کوپر اکشتات، معمار، برنامه اصلی برای باتریپارک سیتی، نیویورکسیتی، 1979. 224
تصویر 41: مورفوسیس، دهکدة المپیک، ثبت رقابت طراحی (تفسیر)، 2003. برگرفته از مورفوسیس…. 228
تصویر 42: عکس هوایی از مرکز شهر لسآنجلس، کالیفرنیا، 2002. عکس از تام پوس. www.tomposs.com… 269
تصویر 43: ازبین بردن شهرنشینی: (چپ) دیترویت، میشیگان، آگوست سال 1993. (راست) همان خانه، اکتبر سال 2002. عکس از کامیلو ورگارا 282
تصویر 44: طاق و میدان گرند، پاریس، 1995. شهر جهانی، گرهی در یک شبکه از ارتباطات و ظرفیت تولیدی که فراتر از مرزهای ملی قدم میگذارد… عکس از اون فرانکن، کوربیس…. 285
تصویر 45: فرّاش خیابان در حال پیادهروی از کنار یک تابلوی تبلیغاتی است که ترسیم نمای هوایی پودونگ را درداسک، شانگهای، چین نشان میدهد. تاریخ: 4 ژوئیه سال 2006. حرارت شهرنشینی ار کجاست… عکس از کیلای شن، اپا، کوربیس…. 287
تصویر 46: الی بورد، رئیس و همکار در کمیته گرند اونیو در حال نگاه کردن به مدلی است که بعد از رونمایی از طراحی مرحله 1 به ارزش 8/1 میلیارد دلار برای احیای مجدد گرند اونیو به عرصه آمد. 24 آوریل سال 2006، لسآنجلس، کالیفرنیا. عکس از نیک اوت، آسوشیتدپرس…. 302
تصویر 47: حوزه زیر دفاتر مرکزی شانگهای بانگ و فوسترز هنگکنگ به عنوان نقاطی برای بازدیدهای عمومی صدها کمکرسان داخلی فیلیپینی عمل مینمایند. سال 2000. عکس از استفان اروین.. 306
تصویر 48: شرکت میشل ون واکنبروگ، آلگنی ریور فرانت پارک، پیتسبورگ، پنسیلوانیا. 1998. برگرفته از شرکت مایکل ون واکنبروگ… 312
تصویر 49: فرانک او. گهری، عمارت پریتزکر در زمینة میلنیوم پارک و آنیش کوپر، کلود گیت که در آی پاد بازتاب داده شده است. شیکاگو، ایلینویز، برگرفته از iLounge.com، همه چیز در آی پاد 319
تصویر 50: لوری اولین، بریانت پارک، نیویورکسیتی، 1992. عکس از consultwebs.com… 320
پیشـگفتار:
اکنون با گذشت بیش از 6 دهه از اولین کنفرانس طراحی شهری سال 1956 و تأسیس رشت ای با همین عنوان، طراحی شهری به عنوان یک حوزه، حرفه یا شیوة تفکر هم در زمینة نظری و هم تجارب عملی رفته رفته جایگاه خود را در میان سایر حوزهها نظیر برنامهریزی شهری، معماری منظر و …پیدا کرده است. هر چند که به اقرار متیو کارمونا در یکی از سمینارهایش هنوز در خود انگلستان، بودجههای بکار رفته برای پروژههای مرتبط با این رشته در مقایسه با سایر رشتههای فنی مهندسیتر «کمیتگرا» مرتبط با شهر نظیر مهندسی ترافیک، سیویل، برنامهریزی و … ناچیز محسوب شده و در ایران نیز با گذشت تنها چند دهه از تأسیس آن، همچنان در بین مدیران شهری به عنوان یک رشتة لوکس قلمداد میشود. همة این مسائل حاکی از آن است که اگر چه رشتههایی نظیر اقتصاد سیاسی، جغرافیا، مطالعات فرهنگی، روانشناسی محیطی، فلسفه و … کمک شایانی به درک و فهم و تحلیل مسائل شهری به این رشته کردهاند اما نیاز است تا طراحان شهری بیش از پیش به تدوین و ارائة مبانی نظری، مدلها و روشهای مرتبط با حوزة خود پرداخته و منابع و کتب بیشتری را برای فهم شرایط، ظرفیتها و چالشهای کنونی رشتة طراحی شهری در قبال مسائلی چون جهانی شدن، خصوصی شدن فضا، توسعة پایدار، گسترش افقی شهرها، بافتهای فرسوده، بافتهای تاریخی، مجازیشدن و اینترنت اشیاء و هوشمند شدن شهرها «علی الخصوص در بحران کنونی که با بیماری کرونا عجین شده است» و کاربرد حرفهمندان، دانشجویان و اساتید در این رشته تولید نمایند.
در ایران اگر چه صاحب نظرانی چون دکتر حسین بحرینی، دکتر جهانشاه پاکزاد، دکتر مصطفی بهزادفر، دکتر کوروش گلکار، مهندس محمود توسلی و بزرگانی دیگر تلاشهای شایان توجهی در باز کردن ابعاد مختلف این رشته از طریق تألیف و ترجمه انجام دادهاند اما کمبود این منابع از یکسو و ترجمههای نارسا و توجه ناکافی به مسائل بومی و محلی از سوی دیگر باعث شده هنوز در این زمینه جای کار بسیار باشد و لازم است تا ضمن تدوین و تألیف کتب با توجه به شرایط و زمینههای بومی و فرهنگی کشور، منابع اصلی، کلاسیک و معاصر که الکساندر کاتبرت در کتابش “طراحی شهری و اقتصاد سیاسی فضا، بررسی و نقد 50 سال اخیر” به چهل نمونة آنها اشاره نموده و بسیاری از همین کتابهای کلاسیک، هنوز در ایران ناشناخته ماندهاند، با دقت ترجمه و در اختیار علاقه مندان قرار گیرند.
کتاب پیش رو که به همت جناب آقایان دکتر سینا رزاقی اصل و دکتر کسری کتاب اللهی ترجمه شده، یکی از نمونه تلاشهای شایان تقدیری است که میتواند به پر شدن این خلأ کمک نموده و متخصصین و علاقهمندان این رشته را با تحولاتی که از زمان کنفرانس سال 1956 در دانشکدة طراحی دانشگاه هاروارد و پس از آن در حوزة طراحی شهری در اُروپا و آمریکا و سایر کشورهای آسیایی اتفاق افتاده آشنا نماید. خوانندگان ایرانی اگرچه با نامهایی چون جیکوبز، مامفورد و ویکتور گروئن که در تهیة اولین طرح جامع تهران با عبدالعزیز فرمانفرماییان همکاری داشته آشنا باشند اما ممکن است کسانی چون خوزه لوئی سرت را بیشتر به عنوان یک معمار مدرن موزه ساز بشناسند، تا کسی که شاید بیشترین سهم را در تعریف و تحدید حوزة طراحی شهری در میان
رشتههایی چون معماری، معماری منظر و برنامهریزی در کنفرانس مذکور بر عهده داشت. لذا مطالعة این کتاب میتواند به فهم بهتر و دقیقتری از دیدگاههای افراد مذکور و نقش طراحی شهری در شهرهای معاصر و درک مفاهیمی چون مرکز مدنی، طراحی شهری روزمره و پسامادرشهر و چالشهای آتی این رشته منجر شود.
کتاب”چیستی و مرز طراحی شهری” از مترجم اول این نوشتار، از دیگر منابعی است که میتواند به تبیین و فهم چیستی و مرزبندیهای این رشته با سایر رشتهها نظیر معماری و شهرسازی منظر یاری رسانده و مطالعه آن به علاقهمندان توصیه میشود.
در پایان جا دارد از تلاشهای ارزندة مترجمین محترم که فرآیند پرمشقت ترجمة این منبع را به جان خریده و آن را در اختیار علاقهمندان قرار دادهاند قدردانی نمایم و اُمیدوارم شاهد تألیفات و ترجمههای بیشتری بویژه در خصوص مسائل و چالشهای رشتة طراحی شهری در ایران و در قبال مسائل بومی و فرهنگی این سرزمین اسلامی باشیم.__
دکتر مرتضی میرغلامی
دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز
پائیز 1399
دیباچة مترجمها:
بیش از ۶ دهة پیش رشته طراحی شهری به عنوان حرفه – دانشی مستقل، در خلال کنفرانس معماری مدرن در دانشگاه هاروارد به جهان معرفی شد. توسعه این رشته به حدی بوده است که امروزه با جستجوی واژه «طراحی شهری» در گوگل در حدود یک میلیارد و دویست میلیون عنوان مختلف ظاهر می گردد. در این میان یکی از موضوعاتی که در میان انتشارات فارسی و لاتین مرتبط با طراحی شهری کمتر به چشم می خورد، چیستی و چرایی پیدایش طراحی شهری به عنوان حوزهای تخصصی و مستقل است. چنین به نظر میرسد که سِرت برای اولین بار از این عبارت در سخنرانی عمومی خود در سال 1953 با عنوان «طراحی شهری» استفاده کرده است که کمی بعد از اینکه وی به سِمَت ریاست هاروارد انتخاب شد، ارائه گشته است. در حالیکه روند تحول و تکامل طراحی شهری در سالهای آغازین آن به صورتی تفضیلی هیچگاه مورد بررسی قرار نگرفته است.
کتاب پیش رو بگونهای تدوین گشته است که ضمن بیان تحلیلی از شرایط آغازین رشد و توسعه مفهوم طراحی شهری در دههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، نکاتی ارزشمند پیرامون وضعیت کنونی طراحی شهری و مباحث مورد نیاز جهت مواجهه با چالشهای آینده این حوزه به مخاطبان ارائه میدهد. مطالب کتاب در بخشهای نخستین عمدتاً مشتمل بر مطالب مطرح در جلسات سالیانه دهههای ۷۰ و ۸۰ میلادی کنگره معماری مدرن (سیام) در آمریکا است. آلکس کریگر و ویلیام ساندرز به عنوان محققان و اساتید دانشگاه هاروارد، مهد تأسیس رشته طراحی شهری در سال ۱۹۵۶، با دسترسی به منابعی با ارزش از سلسله موضوعات مطرح در این کنگره و تلفیق نقطه نظرات اعضای حاضر در آنها، مجموعهای منحصربفرد را به مناسبت پنجاهمین سال تأسیس رشته طراحی شهری در سال ۲۰۰۶ تنظیم و در سال ۲۰۰۹ در اختیار علاقهمندان دانش طراحی شهری قرار دادهاند.
بخش عمدهای از تأکیدات آلکس کریگر و ویلیام ساندرز در این کتاب بر لزوم تعامل و همکاری میان طراحی شهری با رشتههای مجاور همچون معماری، معماری منظر و برنامهریزی شهری در حل مسائل پیچیده شهرهای امروزی اشاره دارد.[1] همچنین این کتاب سعی دارد تا با رویکردی چالشی از سوی برخی نظریه پردازان همچون ریچارد مارشال، امیلی تلن و مایکل سورکین، به نقد ماهیت طراحی شهری در قالب جنبشها و مکاتبی چون نوشهرگرایی و یا رویکردهای آرمانگرایانه امروزی بپردازد. بخشی از مقالات کتاب بر بیان عدم قطعیتها در طراحی شهری و تأکید بر طراحی شهری حقیقی به منظور غلبه بر جنبههای آرمانی و تخیلی آن تأکید دارد. هریک از نویسندگان کتاب با ذکر مثالهایی از طراحی شهری معاصر، سعی در کالبد شکافی فضاهای عمومی و بافتهای شهری دارند که محصول طراحان شهری میباشد و از پس آن به دنبال بیان کاستیها و وابستگیهای نهادی این رشته با سایر حوزههای همجوار همچون اقتصاد، جامعهشناسی، محیط زیست و معماری میباشند. به عبارتی دیگر، ماهیت طراحی شهری به دلیل رشد مشکلات شهرنشینی، افزایش روزافزون جمعیت شهری و بروز پدیدههایی چون جهانی شدن، هوشمند سازی، تغییرات اقلیمی و سلامت عمومی، با تغییرات عمدهای نسبت به دوران اولیهاش مواجه شده است و این تغییرات نیازمند توجه به مباحث و گسترههای میان رشتهای همچون علوم رایانه، بوم شناسی، جامعه شناسی، اقتصاد شهری و بهداشت عمومی میباشد. موضوعی که به رغم دیدگاههای مطرح در کتاب حاضر همچنان به طور مشخص به آن پرداخته نشده است[2].
ترجمه کتاب «طراحی شهری» که مجموعهای از نقطه نظرات افراد تأثیر گذار بر جریانات معاصر طراحی شهری شامل جاناتان بارنت، دنیس اسکات براون، فومیهیکو ماکی، ریچارد مارشال، یوان باسکتس، ریچارد سومر، مایکل سورکین، امیلی تلن، میل پرووست، کنت گرینبرگ، تیموتی لاو ، چارلز والدهیم، جان کالیسکی، ادوارد دبلیو سوجا و پیتر جی رو را شامل می شود، مشکلات پیچیدهای در زمینه نحوه مواجهه با مسایل انتقادی این حوزه را پیش روی مترجمان قرار داده است و مترجمان تلاش کردهاند با رعایت اصول امانتداری در جهت معنیدار کردن و سهولت انتقال مطالب به خواننده فارسی زبان این مشکلات پیچیده را حل کنند.
بدینوسیله جای دارد تا از حسن نظر جناب آقای دکتر مرتضی میرغلامی، در نگارش پیشگفتار و همکاری ارزشمند کارشناسان محترم انتشارات دانشیاران ایران و همة عزیزانی که در تهیه و چاپ این کتاب ما را یاری رساندند، تشکر و قدردانی بنماییم. در خاتمه ضمن پذیرش مسئولیت لغزشهای احتمالی، از صاحب نظران بخصوص در حوزة طراحی شهری، تقاضا میشود تا با تذکر اشکالات موجود، در اصلاح و پربارتر کردن متن، مترجمان را یاری نمایند.
سینا رزاقی اصل
کسری کتاب اللهی
پائیز 1399
مقدمه:
چارچوبِ شهریِ ذهن[3]
اَلکس کریگر[4]
ذاتِ آسمانی، روستاها را به ما عطا کرد و مهارت اِنسانی، شهر را بنا نهاد.
مارکوس تِرنتیوس وارو[5]، قرن اول پیش از میلاد.
دو هزار سال بعد از تِرنتیوس وارو، با افزایش جمعیت شهرها به حدود سه میلیارد نفر، مهارتهای شهرسازی بیش از هر زمان دیگر اهمیت دارد. ما در حال تبدیلشدن به گونههای شهری هستیم، تا حدی که اخیراً در یک سوم قرن اخیر غیرقابل تصور است، هنگامی که از هر سه نفر تنها یک نفر در شهرها زندگی میکرد. امروزه آنها-ما- اکثریت و در سراسر جهان با سرعت بیش از یک میلیون نوزادِ متولد شده در هر هفته، در حال رشد هستیم[i]. دانشِ مورد نیاز برای طرح این نوع شهرنشینی موجود است، البته در میان رشتهها و حوزههای علمی مختلف پراکنده شده است. این مجموعه از مقالات به بررسی نقش نهادهای مختلف میپردازند که میتوان آنها را زیرِ چتر «طراحی شهری» گردآوری نمود.
طراحی شهری جدای از مجموعهای یکپارچه از فعالیتها، در طی نیم قرن پس از پیدایشش به عنوان رشتهای مستقل حاصل از رشتههای طراحی و برنامهریزی، بوسیله کسانی از رشتههای بنیادی مختلف که متعهد به شهرها بوده و درصدد بهبود روشهای زندگی شهری هستند، کمتر بعنوان یک رشته فنی نسبت به یک چارچوب ذهنی مشترک تکامل یافته است. به عقیدة من، این امر نقطه قوتی میباشد؛ هرچند همه با چنین دیدگاه فراگیر و به گفتة برخی، مبهمی، در مورد طراحی شهری موافق و هم رأی نیستند. کسانی هستند که طراحی شهری برای آنها بیانگر چندین مجموعة خاص از مهارتها، زمینههای حرفهای و حتی «نگاهی» خاص میباشد. اما در این میان یک تعریف واحد از طراحی شهری که در ابعاد گسترده بتوان آن را نشر داد، مشاهده نمیشود[ii]. فقدان تعریفی واحد در این باره برای برخی، یک مانع مفهومی به شمار میرود. پرسشی که مطرح میکنند چنین است: چگونه نهادها میتوانند نقش بنیادین خود را ایفا کنند، چگونه میتوانند به مسئولیتها و جایگاه اجتماعی گستردهتری برسند، در حالیکه توانایی تبیین صریح هدف اصلی خود را ندارند؟
تصویر 1: Art2Architecture، EDAW، معماران تادائو آندو و او آروپ، باغهای پیکادلی، منچستر، انگلستان. سال 2001. حق تألیف EDAW، عکس از دیکسی کاریلو
تردیدهایی قابل ملاحظه حتی در این نسخه در زمینة طراحی شهری، در رابطه با احتمال «طراحیِ» شهرها یا بخشهای اصلی آن، مطرح است. هر نویسندهای با این سردرگمی مواجه است و همة آنها مشکلات ذاتی طراحی شهری را در حالی تصدیق میکنند که به این هدف پایبند و متعهد میمانند.
هجده مقالهای که در این نسخه ارائه میشوند، در طول چندین سال تهیه شدهاند. چهار مقاله به عنوان مقالاتی نگارش شدهاند که نظرات نویسنده را در مورد سایر مقالات مطرح نمایند که برای اولین بار در دو شمارة پیاپی مجلة طراحی هاروارد، در سالهای 2006 و 2007 منتشر شدهاند. شماری از مقالات نیز به کنفرانس تأثیرگذار سال 1956 طراحی شهری که در دانشکدة تحصیلات تکمیلی دانشگاه هاروارد برگزار گردیدُ، مرتبط می باشند که به عنوان نقطة شروع، در طی مسیری که از سال ۱۹۵۶ تا به امروز در رشته طراحی شهری پیموده شده است، محسوب میشود.
مقالات همراه با مستندات کنفرانس سال 1956 و یک متن مباحثه در مورد طراحی شهری که در سال 2006 در دانشگاه هاروارد منتشر شدد، در شش بخش سازماندهی شدهاند. در حالیکه هر مقاله، موضوعاتی گسترده را مورد بررسی قرار داده و به سادگی اِمکان طبقهبندی آن وجود ندارد، هدف این گروهبندی تأکید بر موضوعات کلیدی در رابطه با ماهیت طراحی شهری است. در میان موضوعاتی که بین مقالات مطرح میباشند، من سه مورد زیر را به عنوان مسائل کلیدی و محوری مباحث جاری مرتبط با حرفه طراحی شهری مورد تأکید قرار میدهم:
تغییر نگرش رشتهای
مفهوم مدرن طراحی شهری از میان دل مشغولیهای آشنا در اواسط قرن بیستم نشأت گرفته است: پراکندگی شهری در حومههای شهر و زوال مناطق قدیمی مرکزی. هدف، یافتن «زمینههای مشترک» بین رشتههای طراحی (اصطلاحاً معماری و برنامهریزی شهری)، برای مواجهه با مسائل گوناگون است، که فراتر از هر رشتة طراحی به تنهایی قرار دارند. با این وجود غالب افراد موافقند – برخی به شکلی مشتاقانه موافق و برخی با در نظر گرفتن جانب احتیاط- که طراحی شهری گسترهای از معماران با ذهنیت شهری را در بر میگیرد.
مخالفان این دیدگاه به بحث در این رابطه میپردازند، ازآنجایی که شکل دادن به فضای شهری و سکونتگاه، یک وظیفة مهم در طراحی شهری به شمار میرود، به آموزش معمار نیاز دارد[iii]. با این حال، همانطور که حرفة برنامهریزی به صورت روزافزون، برنامهریزیِ کالبدی را به کار میگیرد که کمابیش در یک نسل، نادیده گرفته شده است؛ ولی ادعای آن در مورد طراحی شهری در حال رشد است. به گفتة برنامهریزان، برنامه ریزی کالبدی شامل موضوعات زیادی می شود و در حالیکه ملاحظات فضایی را در بر می گیرد، اما در اصل از جنس معماری نیستند و بنابراین، رویکرد معماری مبنا نسبت به طراحی شهری در حال محدود شدن است. در این میان، مردم در کل با نگرانیهای روزمرهشان در مورد استطاعتپذیری مسکن، آرامسازی ترافیک، تقویت واحدهای همسایگی و پذیرش توسعه، طراحی شهری را به عنوان مفهومی دوستانهتر از برنامهریزی میدانند و مفهوم انتزاعی کمتری برای آن نسبت به برنامه ریزی قائل هستند (که هرگز به صورت کامل شهرتِ نوسازیِ شهری خود را به عنوان رویکردی از بالا به پایین نسبت به حل مسأله مطرح نکرده است)، و از اینرو از برنامهریزان عمومی خود انتظار طراحی شهری خوب دارند.
با این وجود، طبق مقالاتی که چندین محقق نوشتهاند، متأخرترین و افراطی ترین (در طی نیم قرن اخیر)، ارتباط با معماریِ منظر شکل گرفته است. طراحی منظر و طراحی شهری عموماً جدا از هم در نظر گرفته شده اند و گاهاً دو فعالیت متعارض بوده اند. گروه اولیة طراحان شهری که خود را معرفی کردهاند، اساساً معمارانی هستند که طراحی شهری را به عنوان مقطعی از برنامهریزی و معماری میدانند و معتقدند خلاً ادراکشده بین این دو رشته به وسیلة طراحی شهری پُر خواهد شد. اهداف معماری منظر به عنوان اهداف فرعی یا جانبی در نظر گرفته شده است و در طول زمان به تسهیل تمایلات تمرکززدایی و تمایل به ساخت حومة شهر متهم شده است. به عقیده بسیاری از افراد، طراحیِ شهری باید اساساً به اِلزامات معماری مدرن و بیانیههای شهریِ تحولگرایش متمرکز شود و از هنر ظریف تر طراحی با اشیاء طبیعی یا رفتار دوستانه با اکوسیستم ها دوری کند [iv].
نسل نوظهور از طراحانی که خود را شهرسازان منظر مینامند، این فرضیه را زیر سؤال بردهاند که نگرش طراحی شهری از امتیاز حساسیتهای فرمسازی معماری بهره میگیرد و این سؤال را مطرح میکند که آیا منظر نمیتواند عامل حقیقی ارتباط کلانشهرهای مدرن به شمار رود؟ این پیشنهاد شگفتآور زمانی جنبة تکاملی خود را از دست میدهد که فرد به صورت مجازی به کاوش حوزههای کلانشهری مدرن از آسمان بپردازد که هدف وی مشاهدة نسبتی کوچک از ساختمان در مقایسه با منظر میباشد. ساخت شهر صلب بازتاب یافته در برنامههای شکل- زمینه که در آن فضای باز همان چیزی خواهد بود که نادیده گرفته شده و در این فضا ساختمانی وجود ندارد یا همان عاملی است که با فرمِ ساختهشدة اطراف خود، شکل داده میشود، دیگر در دستور کار نخواهد بود. در حالیکه وعدة شهرسازیِ منظر همچنان در روششناسی و پروژهها مبهم است، ولی قدرت خود را حفظ کرده است؛ زیرا این رویکرد یکپارچگی منطقی کاربری اراضی، نظارت محیطی و مکانسازی را همزمان بهبود میبخشد.
افزایش شکلگیری ادعاهای فکری در مورد طراحی شهری از برنامهریزی شهری و خصوصاً از معماری منظر نشانگر توسعة فوقالعاده جدید در این رشته میباشد. به استناد پیچیدگیهای شهرنشینی، دلمشغولی های طراحی شهری در نزدیکی مرکز هر یک از رشته های طراحی در حال جانمایی است و با روشی موخر ویژگیهای ذاتی پیشگامان طراحی شهری نیم قرن گذشته را پوشش می دهد. برعکس، افزایش توجه به مسائل طراحی شهری موجب شده که حساسیت این رشته نسبت به جنبههای علوم طبیعی و اجتماعی، حمل و نقل و مهندسی عمران، مدیریت آب و فاضلاب، پهنهبندی و سیاست عمومی و دیگر حوزهها که قبلاً به عنوان مسئولیت زمینههای دیگر در نظر گرفته میشدند، بیشتر شود.
قهرمانان مکانهایی که بابت قِدمتشان مورد احترام بوده و اصول یا عاملان مدرنیزاسیون؟
همانطور که نزدیک پیازِتا[6] در ونیز نشستهاید، شفافیت ذهن در مورد وضعیت کنونی شهرها یا آیندة آنها رو به زوال میرود. اگر اِنکار صحت احساسات تأیید شود، فکر میکنید سرنوشت شهرگرایی مدرن که به نظر میرسد نسبت به شهرگرائی کنونی رضایتبخش نیست، چه خواهد بود؟، آیا کلان بودن است، نه همه شهر بلکه عناصر فردی آن را در بر میگیرد؟ آیا تقسیمبندی کارکردها، فقدان بافتهای همپوشان و جزئیات، تقسیمبندی فعالیتها، نفوذ خودروها را در بر میگیرد؟ آیا میتوان آن را موضوعی خیلی تازه دانست یا باید در زمرة فقدان مقیاس انسانی مورد بحث قرار داد؟
شما زیاد به این جنبه توجه نمیکنید. شما در ونیز زندگی میکنید؛ شهری مملو از گردشگر که ساکنین آن محدود هستند. اقتصاد محلی بر اساس سرمایة بازدیدکنندگان استوار است و کیفیت هوای آن پائین است. رایحه و ظاهر آب آن زننده است. شهر درحال غرقشدن است. پایداری آن ناشی از یکدندگی انسانها است و نه ناشی از معیارهای معاصر پایداری محیطی. اوه، ولی شهری بسیار زیباست!
اینگونه نوسانات بین میل به جاودانه نمودن شرایط شهری ارزشمند و پاسخی صریح به نیازهای امروزی (بدون بازگشت به روزهای خوب قدیمی)، ماهیت دیالکتیک طراحی شهری را شرح میدهد. معنای «نو-جدید» را به عنوان پیشوند شهرسازی در نظر بگیرید همانند مفهوم محبوب حال حاضر «نوشهرگرائی». افرادی که با این عبارت آشنایی ندارند، ممکن است چنین عنوان کنند که این عبارت نوعی جدید از شهرسازی، چیزی برجسته و بیسابقه را مطرح مینماید که از سوی رهبران جنبش مدرن در اوایل قرن بیستم شکل گرفته است. مفهوم جدید بودن برای نوشهرگرایان، تکرار شهرسازی سنتی پذیرفته شده، تأیید تجدید شده شهرسازی سنتی و بازگشت به شهرسازی از سوی افرادی است که به واسطة حومههای شهر سرخورده شدهاند. واژة جدید در عبارت نوشهرگرائی برای دیگران ممکن است به جایگاهی جدید برای شهرسازی اشاره داشته باشد، پذیرشی که (در رویارویی شواهد فراگیر) بر اساس آن تراکم پائین، پراکندگی حومهای، تحرک ماشینی و کارکردهای غیرمتمرکز به حیات خود ادامه میدهند. بنابراین، واژة نوین میتواند به شرایط منحصربفرد شهرسازی مدرن مانند مراکز خرید، پارکها، شهرهای مرزی، خردهفروشیها و مجموعههای تفریحی و دیگر محیطها اشاره داشته باشد که از نظر تاریخی ناآشنا بوده و باید به جای نادیدهگرفتن آنها، به صورت خلاقانه مطرح شوند.
افراد ممکن است تصور کنند که چنین تنوعی از معانی بصورت عمدی از سوی هرکسی که واژه نوشهرگرایی را ابداع نموده، مطرح شده است و بدینوسیله مسئول موفقیتش به عنوان یک شعار است. این واژه تمامی مفاهیم جدید را با تمایلاتی متفاوت گرد هم میآورد و چیزی را در ماهیت خود حفظ مینماید که جدید نیست، ولی آرامشبخش است. درخواست برای کاربرد «جدید» در ساختِ شهر خیلی رایج نیست (به استثنای بهبود استانداردهای زندگی)، و زمانی که ظهور می کند، بیشتر نسبت به تحولات صورت گرفته در فرم، مبهم به نظر میآید. تغییر، توأمان جالب و نگرانکننده است. در حقیقت، فرهنگی که به وسیلة محصولات جدید، فناوریهای نوین و سبکهای زندگی که به دنبال پادزهری برای تغییر در وجة دیگر زندگی هستند، دچار نابودی شده است. از نظر سنتی، محلات و خانه های ما مهلتی برای گریز از تغییر بیرونی بی امان پیشنهاد داده اند. این موضوع قابل درک است که نوآوریِ شتابنده در کسب و کار، فناوری و تجارت، دیدگاهی رُمانتیک در مورد مکانهای قدیمی و شیوه های زندگی به وجود می آورد.
بنابراین، طراحان شهری می توانند خود را در دام میان دو توقع اجتماعی بیابند: حراست از بهترین امور مرتبط با شهرسازیِ سنتی با وجودیکه همچنین به هماهنگسازی آیندة شهری ما به وسیله پاسخ خلاقانه به شرایط معاصر کمک می کند.
عرضة تخصص در عصر تصمیمگیریِ غیرمتمرکز
به ندرت میتوان طراحی شهری را به عنوان هنر یک فرد یا صحنةای برای تکنوازان دانست و تألیف یک پروژه اساساً موضوعی بیاهمیت به شمار میرود. مهمترین مشتریان خدمات طراحی شهری را نمیتوان همواره مشهودترین افراد یا کسانی که پول میدهند، به شمار آورد. در این شرایط ناآگاهی و بیاحساس بودن از عدم همکاری بین کسانی که از چشمانداز فوقالعاده محدود طراحی، وارد حوزة طراحی شهری میشوند، امری غیرمعمول نیست. قطعا بینش و پاسخ خلاقانه به مسائل شهری نیاز و قابل تقدیر است، اما اشتباهگرفتن این امور با هماهنگسازی یک جانبة چشمانداز طراحی اغلب به پیشرفت ایدة طراحی شهری کمکی نخواهد کرد. در حقیقت این مسأله اغلب به خستگی مفرط منتهی میگردد. برخی از تردیدهای ایجاد شده در مورد ارزش یا احتمال طراحی شهری از ذهنیت کسانی نشأت میگیرند که سازش و همکاری برای آنها امری دشوار است. انتخاب فرآیند توسعه یا برنامهریزیِ واحد همسایگی در دنیای امروز، کار با عاملان متعددی را میطلبد که طی مراحل برنامهریزی و طراحی، فراتر از همکاران حرفهای میباشند. این افراد شامل مالک، همسایههای اطراف، مسئولین منتخب، مؤسسات دولتی، مخالفان (اغلب)، سرمایهگذاران، مؤسسات مالی و قانونگذاران میباشند که همة آنها به عنوان «ذی نفعان» مطرح میشوند. هدایت این گروه که به واسطة مجموعه ذی نفعان شکل میگیرد احتمالاً بزرگترین چالش انتخاب و دنبالکردنِ ایدههای پیچیده و اهداف در شهرسازی به شمار میرود. اجماع در مورد اهدافی که جاهطلبانه نمیباشند متأسفانه یک امر رایج است. با این وجود، به جای سردرگمی در ناامیدی از ماهیت غیرقابل پیشبینی فرآیندهای غیرمتمرکز، طراحان شهری باید این را بیاموزند که همکارانی مؤثر برای یکدیگر بوده، ارادة آنها در جهت شرکت و مشارکت در فرآیندهای بینرشتهای باشد و از ایدههای دیگران نیز حمایت کنند؛ ایدههایی که پتانسیل این را دارند که دیگران را نیز به سمت انتظارات بالاتر سوق دهند و از راهکارهای مقتضی اجتناب نمایند. چنین مهارتهایی همیشه در اختیار طراحان قرار نمیگیرند. برخی بینظمیهای فرآیند دموکراتیک را بابت شکلگیری یک حد وسط مقصر میدانند. از سویی دیگر، سایر نمونهها مزایای اساسی را برای پروژه پیشنهاد میکنند که برآیند شراکت همگانی گستردهتر است[v]. بنابراین، این اصل نیز بین طراحان شهری مجرب وجود دارد که بر اساس آن: «دیدن، استعداد میخواهد و پیادهسازی، نبوغ».
اولین قسمت از این کتاب به بررسی شرایطی میپردازد که به ساخت مفهوم رشتة طراحی شهری در اواسط قرن بیستم منتهی شد. این بخش، با بحث در مورد متخصصینی از متن کنفرانس 1956 هاروارد که در کتاب معماری مترقی[7] منتشر شده است، شروع میشود. این کنفرانس شامل گروهی چشمگیر از شرکت کنندگان بود و به دلیل اهمیتشان، کنفرانس عموماً به عنوان یک زمینه در راستای انگیزة گستردهتر طراحی شهری مورد تایید قرار گرفت و در نهایت به منظور کلیدخوردنِ برنامة طراحی شهری هاروارد به عنوان اولین برنامة موجود، مطرح شد. جایگاه این کنفرانس در برهة تاریخی بغرنجی قرار داشت؛ اِریک مامفورد[8] مباحث شهر مدرن را زمانی پیگیری نمود که کنگرة بینالمللی معماری مدرن[9] (سیام)، به واسطة گروههای اصلاحطلب مانند گروه ده[10]، تحت عنوان یک جنبش در حال گسست بود و مصادف بود با زمانی که خوزه لویی سرت زیرِ چتر شهرسازی و به واسطة تغییر مرکز گفتمان از اروپا به آمریکا، به دنبال اتحاد دوبارة جنبش مدرن بود.[vi] به نظر میرسد ریچارد مارشال در بازخوانی نُه کنفرانسِ طراحی شهری هاروارد که بعد از اولین کنفرانس در سال 1956 برگزار شدند از درک سطحی نسبت به شهرها در این کنفرانسها و اِبهام بسیاری از مباحث دچار سردرگمی شده ولی با این وجود، انرژی آن ناشی از تلاشی بود که در طول این کنفرانسها به موضوع شهرسازی و ارزش ادامة این گفتگوها اختصاص داده شده است. اگر این مسأله از دیدگاه وی در شانگهای مطرح شود، او نیاز به تغییر گفتمان شهرسازی را دوباره احساس کرده و این بار قصد دارد به گونهای افراطی و شتابزده شهرگرائی آسیا را سرعت بخشد. گروه دوم از مقالات دیدگاه سه برنامهریز و معمار متمایز به نامهای دنیس اِسکات براون، فومیهیکو ماکی و جاناتان بارنت را منعکس مینماید که شغلشان در بخش زیادی از نیم قرن اخیر از کنفرانس ۱۹۵۶ به بعد تداوم یافت و کسانی که از طریق کارشان به طور عاقلانه ای تحول تفکر طراحی شهری را در سطح بین المللی مشاهده و کمک کرده اند. احتمالاً به دلیل سن و تجربهشان، مسائل اجتماعی (مسئولیت طراحی به منظور تقویت رفاه انسان و بهزیستی بشری که برای جنبش اولیة مدرن بسیار مهم بود) و افکار آنها به شیوهای مؤثر به کار گرفته میشود که نسلهای جوان به نظر در بیان مستقیم آن احساس راحتی نمیکنند. اِسکات براون فراخوان تعامل گستردهتر بین برنامهریزان و معماران را اِحیاء میکند و او بر این جنبه تأکید دارد که هردو باید با دانشمندان اجتماعی و دیگرانی در تعامل باشند که نگرشهایی در مورد نیازها و ذات انسانی دارا میباشند. ماکی به تنهایی بین تمامی محققینی که در کنفرانس شرکت کردند، تعهد خود به آینده 1956 را چنین بیان مینماید: خلق شبکههای پیچیده از فرم و مکان شهری که بتوانند تعامل بشری را تسهیل کرده و شادیآفرین باشند[vii]. بارنت همایش 1956 را با 2006 بر حسب نگرش تطبیقی نسبت به این موضوع متعارض میداند که آنچه در نظر وی سه مسئولیت اساسی طراحی شهری است عبارتند از نظارت محیطی، تقویت قلمرو عمومی و تسهیل اجتماع پذیری.
گروه سوم از مقالات نقشها و طبقهبندیهای شراکت را برای حرفهمندان طراحی شهری مطرح مینماید. مقالة من و یوان باسکِتس بر حوزههای متفاوت اقدام یا آن چیزی اشاره دارند که من از آن با عنوان حوزههای مختلف طراحی شهر یاد مینمایم[viii]. در حالیکه طبقهبندیها و تأکیدهایی که من و باسکتس عنوان مینماییم ممکن است متفاوت باشند؛ پیام جامع و فراگیر هریک این است که نقشهای سرزندة زیادی برای طراحان شهری مفروض است. ریچارد سومر با اتخاذ رویکردی متفاوت نسبت به طراحی شهری به طرح سنتهای فکری قرن بیستم در رابطه با طراحی شهری میپردازد و از آنها انتقاد مینماید و از بیتوجهی نسبی کنونی به نظریه در فعالیت معاصر گلایه داشته و ارائه نظریات گستردهتری را برای متخصصین امروزی و آینده الزامی میداند[ix].
گروه چهارم از مقالات که در رأس همة آنها مقالة مؤثر میکائیل سورکین قرار دارد و بیان مینماید که طراحی شهری به بنبست رسیده است، به بیان برخی از احساسات رقابتی در کارهای امروزی می پردازد. سورکین نمونههایی را بیان میدارد که از آنها به استراتژیهای پیشپا افتاده یاد میکند که پذیرای برآیندهای رایج بوده و یادگاری اشتباه، از شهرسازی اعصار گذشته میباشد و فراگیربودن اهداف الهامیافته از بازار را در بر میگیرند تا اهدافی که از جمعیت نشأت گرفتهاند. هدف ویژة او نوشهرگرایان است، کسانیکه برای وی وضعیت محبوس فعالیت اصلی معاصر را بازنمایی می کنند.
اِمیلی تَلن که مستقیماً دیدگاه سورکین را اِنکار میکند، انتقادات وی را به عنوان ویژگی باور نادرست به نوآوری و نوین بودن در بین معماران میداند و تحقیر تداولات شهری آن زمان را غیر مسئولانه میداند. انتقاد وی از پیگیری نوآوری از سوی سورکین و اینکه نوآوری قویاً حامی نظارت محیطی است شدید میباشد. این هدف، همان هدفی است که نوشهرگرایان نمیتوانند آن را نادیده بگیرند. اما وی به درستی بحث میکند، همانطور که پیتر رو در گروه آخر از مقالات بیان می کند، که تحقیر امور متداول، ضدِ شهری است و نقطة ضعف مدرنیستها در اواسط قرن به شمار میرود که نگرانی وی بابت بهبود شهرها و زندگی شهری کاملاً از سوی به حاشیهراندنِ تاریخ و زمینه نادیده گرفته شده است[x]. مقالة مشترک مایکل پرووست و ووتر ونستیفوت بیانگر زمینهای برای تطابقگرایی بازاری (برای آنها سنتگرایان) و مؤلفان آوانگارد بینالمللی است که میتوان سورکین را در میان آنها قرار داد. در عوض، آنها میانبری بین پوپولیسم از پایین به بالا و مدرنیسم اخلاقی پاسخده را شکل میدهند. آنها نوعی متفاوت از نوآوری مدرن، نوعی از اختیار خوب فرمدهی، کسی که نوآوریهای وی از گوش فرادادن به آرمانهای مشترک شهروندان و نیازهای روزمره آنها نشأت میگیرد، را مطرح مینمایند.
تغییرات شیوة سوم بین تطابق بیروح و نوآوری غیرِضروری در گروه پنجم از مقالات پیشنهاد میشود.
کن گرینبرگ در مورد شیوة سوم به منظور تبیین موقعیت متعادلسازیشده بر اساس بقایای سه جانبة محیطگرایی مینویسد و اقتصادهای شهر خلاق و رهبری مشترک را ترویج میدهد. وی بحث دنیس اسکات براون را بوسیله پذیرش مجموعه دائماً در حال گسترش عاملان دخیل در فرآیند تصمیمگیری طراحی شهری حمایت میکند، اگرچه اعتقاد دارد که این مجموعه بهتر از شرایط فعلی میتواند مدیریت شود. تیم لاو موضعی را دنبال میکند «جایی بین برنامة ضد پراکندگی حومة شهر …. و تمرکز اخیر رسانه بر پروژههای بزرگ مقیاس معماری» بوسیله معماران مشهور جهان، مشخص مینماید که مستغلات بیشتر در واقع بین این محدودیتها عمل مینمایند. اما تأکید اصلی وی چنین است که طراحان باید از راهکارهای عمومی اجتناب نمایند، زیرا به گفته وی این راهکارها با تقلید غیر بحرانی از مصادیقی مانند باتری پارک سیتی در منهتن ارتباط دارند و به برآورد وی، ارزش این را ندارد که در جایگاهی استاندارد در میان سازندگان کاربری ترکیبی شهری قرار گیرد. شیوة سوم چارلز والدهایم بر شهرسازی منظر تمرکز دارد، تغییری انکارناپذیر و آتی برای طراحی شهری از شباهت قدیمی آن با معماری به سوی در آغوش گرفتن معماری منظر به عنوان منطقی ترین رشته آن[xi]. جان کالیسکی[11]نوع دیگری از شیوة سوم را مطرح مینماید که به ما یادآوری میکند که در عصر تصمیمگیری دموکراتیک، بدون شباهت به نابودی در طول زمان، در حالت اجماع و ایجاد ائتلافهایی مورد پذیرش قرار میگیرد که اغلب همانند نقطه نظرات متخصصین ارزشمند بوده و از سوی نوآوری یا سنت مطرح میگردد.[xii] آخرین محقق و شرکتکننده همایش از ما درخواست دارد تا نمایی جهانیتر ارائه نماییم: توجه به نیازهای نرخ بیسابقه شهرنشینی در جهانی وسیع خارج از اروپا و آمریکای شمالی و تمرکز بر شهرسازیهای در حال ظهور خارج از مدلهای شهری سنتی. این نویسندگان از ما خواستند ایدههایی برای الگوهای شهرنشینی ارائه نماییم که با اقتصادهای شبکهای جهانی، ارتباطات دیجیتال و تحولات همکاری و رقابت فرهنگی متجانس باشد. آنها بر اهمیت زیرساخت و مدرنسازی خدمات شهری تأکید دارند ونه صرفاً مکانسازی و پذیرش بیشتر و جدیتر نگرانیهای زیستمحیطی. اِدوارد سوجا، پیتر رو و ماریلین تیلور با شیوة متفاوت خود، دنبال یک تغییر افراطی از مباحث عمومی هستند ودر دیدگاه آنها مباحث مرتبط کمتری میان سنت گرایان و محافظه کاران به چشم میخورد.
سوجا، رو و تیلور مجدداً توجه ما را به چشماندازی جلب میکنند که بین محققین و نویسندگان مشترک بوده است. علیرغم نقاط واگرای بسیاری که بین دیدگاه آنها وجود دارد. محافظت از یک دنیای شهری بیش از تمایل به اعتراف به یک حرکت از ذهنیت خود در مورد شهرهای خوب، به مفهوم گستردهای از فرآیندها و فرمهای شهرسازی نیاز دارد. ذهنیت شهری داشتن به معنای تلفیق شهرها با یک فرمول جهانی برای شهرسازی آینده نیست، بلکه یادگیری از لاس وگاس، ونیز و شانگهای را در بر میگیرد. این ذهنیت نیاز به عواطف اصیل نسبت به انرژی و سرزندگی شهرها و به دنبال آرمانها بودن دارد، زیرا در این فرایند سرزندگی به جای سکون و رکود شهر در چندین الگوی واحد عمل مینماید. ذهنیت شهری داشتن نیازمند یک حس پرسشگری و پذیرش دادههای چندگانه است، آری، کل گرا بودن، اما یک کل گرای تحلیلگر و نه یک مبتدی.
تصویر 2: کارتون ریپی که اصالتاً در تاریخ 17 ژوئن سال 2001 منتشر شد. این تصویر با مجوز بیل گریفیت مجدداً چاپ شده است
با شروع از گفتههای وارو که سیسرو از وی به عنوان یکی از آگاهترین افراد در میان رومیها یاد میکند، من مایل هستم نتیجهگیری خود را با زیپی به اِتمام برسانم. من انیمیشنی که در اینجا تهیه شده است را مییابم که به خاطر پیام ضدپراکندگی خود دلگرمکننده نیست (هرچند همچون سیل واژگانی که بعداً برخلاف پراکندگی حومة شهر عنوان شدند، مؤثر است)، بلکه به دلیل تصویر متضاد از چیزی که برای شما خوب و بد است، مهم تلقی میگردد. آنچه زیپی، از آن به عنوان چیزی خوب برای ما یاد میکند صحنة شهری است و مکان، تراکم (برخلاف ازدحام)، بازدارندگی فضایی، همپوشانی فعالیتها، منطقهای خاص روی زمین با وعدة قرابت اجتماعی را در بر میگیرد: جوهر چیزی که طراحی شهری باید برای یک این اَمر اساس چیزی است که طراحی شهری باید برای موجودات شهری فراهم آورد. در کنفرانس مشهور سال 1956، دیوید اِل. لاورنس که بعدها شهردار پیتسبورگ شد و در طرح نوسازی شهری مرکز شهر خود به خوبی عمل کرد، پیامی مشابه را بیان کرد: تمدن نمیتواند ادامة روستاها یا پراکندگی بین منظر حومههای ناقص شهر به شمار آید که هدف خاصی برای آنها در نظر گرفته نشده است. هدف این مجموعه از مقالات، اجتناب از ماهواره هایی از جمعیت که به دور هیچی میگردند است و همچنین هدف آن کمک به شکل دهی به انواعی از محیط ها است که موجودات شهری انها را دوست دارند و لیاقتش را دارند.
بخش اول
سرآغاز درک طراحی شهری[12]
[1] . برای مطالعه بیشتر در این خصوص به منبع زیر رجوع شود:
چیستی و مرز طراحی شهری. ۱۳۹۱. نوشته سینا رزاقی اصل، انتشارات دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران.
[2] . برای مطالعه بیشتر در این خصوص به منبع زیر رجوع شود:
نظریه های طراحی شهری. ۱۳۹۳. نوشته سینا رزاقی اصل و فاطمه جم، انتشارات دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تهران.
[3] An Urban Frame of Mind
[4] Alex Krieger
[5] Marcus Terentius Varro «فاضل، ادیب و اندیشمند رومی»
[6] Piazzetta
[7] Progressive architecture
[8] Eric Mumford
[9] CIAM
[10] Team 10
[11] John Kaliski
[12] Origins of an Urban Design Sensibility
[i] در سال 1975، تنها یک سوم از جمعیت جهان در حوزههای شهری زندگی میکرد. در پایان سال 2007، جمعیت شهرنشین جهان به 50 درصد رسید و انتظار میرود که این میزان در سال به میزان 60 میلیون نفر رشد داشته باشد و در نهایت در سال 2030 به 60 درصد برسد (منبع: بخش جمعیت سازمان ملل متحد، چشمانداز شهرسازی جهان: بازبینی سال 2005 (نیویورک: سازمان ملل متحد، 2006)؛ بخش جمعیت سازمان ملل، وضعیت جمعیت جهان، 2007: پتانسیل رشد شهری (نیویورک: سازمان ملل متحد، 2007)).
[ii] مقالات گسترده در زمینة طراحی شهری وجود دارند و شامل چندین مقاله به عنوان نتیجه تلاشهای اولیه به منظور تعریف ماهیت طراحی شهر میباشد که برخی از آنها متعاقب کنفرانس سال 1956 ظهور کردهاند. به عنوان مثال، به کتاب کریستوفر الکساندر، هاجو نایس، آرتمیس آنینو و اینگرید کینگ با عنوان نظریة جدید طراحی شهری مراجعه کنید (نیویورک، آکسفورد، 1987) که یک دهه بعد از آن متن دیگری به نام زبان الگو: شهرها، ساختمانها، ساخت و ساز نوشتة کریستوفر الکساندر، سارا ایشیکاوا، مورای سیلورشتان[ii] (نیویورک، آکسفورد، 1977)، کتاب شکل خوب شهر نوشتة کوین لینچ (کمبریج، مس.: انتشارات اِم. آی. تی ، 1981) منتشر شدند که به عنوان تحولی در نظریههایی به شمار میرفت که برای اولین بار در کتاب سیمای شهر نوشتة کوین لینچ کتاب اد بیکن با عنوان طراحی شهرها (نیویورک: انتشارات ویکینگ[ii]، 1967)، کتاب پل دی. اشپرایریگن[ii] با عنوان طراحی شهری: معماری شهرهای کوچک و بزرگ (نیویورک: مگ گرو هیل، 1965)، کتاب پاتریک گدس[ii] به نام شهرها در حال تکامل: مقدمهای بر جنبش برنامهریزی شهر و مطالعة شهرها (لندن: ارنست بن، [1915] 1968) و کتاب کامیلوزیته به نام برنامهریزی شهر بر اساس اصول هنری (نیویورک: رندون هاوس، [1889] 1965) به آنها اشاره شده است.
[iii] چندین تن از شرکتکنندگان بحث سال 2006 در مورد طراحی شهری که این نسخه از کتاب به آن ختم میشود ایدة اولویت نمای معماری را در طراحی شهری ادامه دادهاند. حتمالا رادولف ماخادو به بهترین شکل این مسأله را بیان کرده است: طراحی شهری به واسطة شراکت مستقیم بهترین و متفکرترین معمارانی که در اختیار داریم، تقویت خواهد شد.
[iv] اینگونه حساسیتها در یک مفهوم بر خلاف سنت آمریکایی است که اواسط قرن نوزدهم با ظهور نسل فردریک لاو اولمستد شروع شده و به واسطة کتاب یان مک هارگ به نام طراحی با طبیعت ادامه پیدا کرد (باغ شهر، N.Y.: انتشارات نچرال هیستوری، 1969) که در آن عوامل زیست محیطی به عنوان نیروهای مولد در ساختار سکونتگاه در نظر گرفته میشوند.
[v] جنبش حمایت همگانی به تنهایی مقالات زیادی را در حمایت از و (نیز)، گاهاً زیر سؤال بردن محدودیتهای شراکت گستردة همگانی در تصمیم گیریهای برنامهریزی مورد حمایت قرار داده است که منشأ آن موجب اعتبار کتاب مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا نوشته جین جیکوبز شده است (نیویورک: وینتیج بوکز، 1961). جیکوبز به عنوان خبرنگار در کنفرانس 1956 شرکت کرد و برخی بر اساس نظرات ارائه شده از سوی وی به این فکر کردند که او قبلاً در کتاب خود در این زمینه کار کرده بود.
[vi] برای کسب اطلاعات کاملتر در مورد بحثهای این دوره میتوانید به کتاب گفتمان سیام در مورد شهرسازی، 1960-1928 اثر لوئیس مامفورد و کتاب نزاع بر سر مدرنیسم: معماری، معماری منظر و برنامهریزی شهر در هاروارد اثر آنتونی آلوفسین (نیویورک: نورتون، 2002) مراجعه کنید.
[vii] برای اطلاعات بیشتر در مورد مبدأ چشمانداز فومیهیکو ماکی در مورد شهرسازی مدرن که بر اساس شراکت وی در اولین کنفرانس هاروارد و چندین همایش بعد از آن شکل گرفته است میتوانید به مقالة بررسی فرم جمعی، نشر اسپشال#2، دانشکدة معماری، دانشگاه واشنگتن، سنت لویی،1964، مراجعه کنید.
[viii] یوان باسکت و فلیپ کورا، خطوط X شهرها: دیدگاهی جدید برای پروژة شهرگرا (کمبریج، مس: دانشکدة فارغالتحصیلی طراحی دانشگاه هاروارد، 2006).
[ix] یکی از تلاشهای علمی برای شکلگیری اساس نظری مستدل برای طراحی شهری را در مقالة نظریة تلفیقی طراحی شهری نوشتة ارنست اشترنبرگ در مجلة مرکز برنامهریزی آمریکا، تابستان 2000، صص. 278-256، میتوان یافت.
[x] این نکته از سوی آندره دوانی مطرح شده است که پاسخ وی به درخواست ثبت مقاله در مجله طراحی هاروارد، شماره 24، در سال 2006 به فرونشانی بیخردیهای جوانی: نجیب زاهها شهرسازی را دوباره کشف میکنند منتج شد که در آن دوانی به ذکر این موارد میپردازد:
کنفرانس طراحی شهری 1956 در چه مورد است؟ چنین به نظر میآید که گروهی از نجیبزادگان میانسال در تلاش برای توقف نتایج بیاحتیاطیهای جوانی گرد هم آمدهاند زیرا چند سال پیش، جلسهای به نام کنگرة بینالمللی معماری مدرن برگزار شد که آنها در آن، شهرسازی را نادیده گرفتند. در سال 1956، پیامدهای منفی این فرایند مشهود میشوند و تصمیم سرت مبنی بر این امر بود که هاروارد باید فرایند جبران را هدایت کند. مباحث صورتگرفته در مسیر درست خود در حال برگزاری هستند. هاروارد به زودی شهرسازی را با شرایط بهتری تدریس خواهد کرد؛ هرچند به خوبیِ (دانشگاهِ) کرنل برگزار نمیشود زیرا در آن کالین رو تعریف مکانی را دوباره کشف خواهد کرد. در اروپا، با برداشتن گامهایی دشوار به همین منظور، گروهِ ده، شبکه خیابانی را مجدداً سازماندهی مینماید؛ روسی قابلیت احترام را در طراحی به مکانشناسی بازخواهد گرداند. آنگاه لئون کریر تأمل فراگیر در این باره را به عالیترین سطح خود رسانده و دوباره شهر سنتی را با نژاد اصیل خود به صورت کامل پیشنهاد مینماید. چشمانی که به وسیلة کارهای کریر باز میشوند، گروهی سازمانیافته از جوانان آمریکایی خواهد بود که تکنیکهایی را در جهت نوسازی فرایند شهرسازی به اقتضای شرایط مدرنیته فراهم خواهند آورد. آنها همان کاری را خواند کرد که اگر نجیبزادگان، به وضوح به بینظمی ناشی از جنگ جهانی اول فکر کرده بودند، بود، در جوانی خود انجام میدادند. انحلال کنگرة بینالمللی معماری مدرن و نابودی آن یکی از حماسههای مهم معماری در قرن بیستم است ولی صدماتی که از آن ناشی شده است در تمامی شهرهای جهان دیده شده و کاهش کیفیت بهزیستی نسلهای بعد از ساکنین این شهرها در این زمینه چشمگیر است. همة ما بدون این نجیبزادهها و جلسات آنها میتوانستیم زندگی بهتری داشته باشیم.
[xi] مقالهای کامل در مورد شهرسازی منظر تا به حال موجود نمیباشد. تلاشهای ابتدایی به منظور پوشش این رشته نوظهور شامل ویراست متن «در زمینه شهرسازی منظر، مرکز 14» توسط دین المی (آستین: مرکز معماری و طراحی آمریکا، دانشگاه تگزاش در دانشکده معماری آستین، 2007)، ویراست خوانندة شهرسازی منظر از سوی چارلز والدهایم (نیویورک: انتشارات معماری پرینستون، 2006) و مجموعه مقالات ویراست جیمز کرنر هستند که بین بنیانگذاران این جنبش شناخته میشود و نام آن بهبود منظر: مقالاتی در زمینة معماری منظر مدرن (نیویورک: انتشارات معماری پرینستون، 1999) است.
[xii] این مقاله برای اولین بار در مجلة طراحی هاروارد، بهار و تابستان سال 2005 منتشر شد.
اگر این کتاب را تهیه کرده اید لطفا نظر و نقد خود را اینجا بنویسید
لطفا به استلار امتیاز دهید
رتبه صفحه شما:
دیدگاهی ثبت نشده است
لطفاً پیش از ارسال نظر، خلاصه قوانین زیر را مطالعه کنید: